s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

حرف دل ؟ ! ؟

 

بعضی وقتا میشه که

 

میدونی خیلی از کارات اشتباه هستن

 

میدونی که ضرر همه ی اونا به خودت بر میگرده

 

میدونی که این همه غم داشتن

 

این همه گریه کردن

 

و فکرای الکی کردن

 

فقط فقط باعث نابودی خودت میشه

 

آره

 

باید سر دردای لعنتی و خودم تحمل کنم

 

خیلی از شبا من نباید بخوابم و زجر بکشم

 

هیچ کدوم اینارو اون کسایی که این بلا رو  سرت میارن نمیکشن

 

آره حالا ست که خودت و سر زنش میکنی

 

میخوای دوباره مثل قبل شی

 

بخندی بلند بلند

 

اما میبینی که نمیشه

 

میبینی که لبات عادت کردن نخندن

 

میبینی که آره به غم و تاریکی عادت کردی

 

دیگه نور چشات و اذیت میکنه

 

آره بازم من بازندم

 

حالاست که تو با بقیه فرق داری

 

همه بهت یه جور دیگه نگاه میکنن

 

همه میخوان بدونن چته

 

چرا مثل خودشون فیلم بازی نمیکنم و الکی لبخند نمیزنم

 

میخوام داد بزنم بگم

 

به هیچ کدومتون ربطی نداره من چمه

 

هیچ آشغالی ام حق نداره بگه به من چرا دپرسی

 

چون فقط به خودم ربط داره

 

خندم میگیره

 

آره مثل همیشه فقط به یه چیزی خندم میگیره

 

اونم خودمم

 

از نگاه به خودم خندم میگیره

 

از سر دردام از چشای قرمزم از سردی دستام

 

میدونم

 

میدونم یه روز همه اینا تموم میشه

 

اما نمیدونم چه جوری؟

 

...

 

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _

 

سلام

 

راستش این دفعه اصلاً حوصلهء حاشیه ندارم

 

میرم سر اصل مطلب

 

امروز نوبت معرفی  هلیاست

 

یکی از مهربونترین بلاگرها

 

هلیا کارشو تازه شروع کرده

 

ولی خیلی خوب تونسته بازدیدکننده جذب کنه

 

وبلاگی با اسم هلیا که خیلی جذابه

 

بهش سر بزنین

 

بدرودددددددددددددددددددددددددد

دروغ آدمیت

 

Image hosting by TinyPic

 

آدمها دروغ می گویند

 

دروغهای آنها حقیقت است و حقایقشان دروغ ...

 

روزهایشان تکراری ست

 

دروغهایشان تکراری ست

 

وجودشان تکراری ست

 

آنها تظاهر به لذت بردن از این تکرار می کنند

 

آدمها زیر نقاب شان از یکدیگر بیزارند

 

ولی با نقاب روی صورتشان به یکدیگر "دوستت دارم" می گویند

 

من خسته ام ... از این تکرار خسته ام

 

از این فریبها و دروغها حالم بهم می خورد

 

از این نقاب خسته ام...

 

من دنیاهای زیبا و روشن را دوست داشتم

 

اما حالا با چشمهایم کثافت زندگی و اجتماعم را می بینم ...

 

از این مردم دروغگو.دو رو.احمق .فضول با آن افکار مزخرفشان بیزارم

 

کاش نمی فهمیدم...کاش می توانستم مثل همه پسرهای احمق همسن و سالم

 

سرم را به افکار احمقانه و خنده دارم گرم کنم

 

کاش می توانستم دل به هوس های دروغین رنگارنگی که به دروغ "عشق" می خوانندش خوش کنم...

 

کاش آدمهای بیمار و حقیر و پست دنیای بیرون با عقاید حقیرشان آزارم نمی دادند..

 

کاش می توانستم این قانون های دست و پاگیر و مزخرف را بشکنم

 

نقاب روی صورتم را بردارم

 

و خودم باشم

 

خود خودم

 

نه آن کسی که آدمهای بیمار دنیای بیرون می خواهند

 

حالم از این تکرارها و دروغها و تظاهر های زننده بهم میخورد

!

!

!

 _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _

 

با سلام به همه دوستان عزیزم، امیدوارم هر کجا که هستید خوب و خوش و سالم و سلامت...در پناه حق و زیر سایه پدر و مادر باشید،.

راستش فکر کنم که دیگه همه با روش کار من آشنا باشین .

من برای تعریف از دوستان قرعه کشی میکنم و اسم هر کس که در بیاد ، تو وبلاگ به دیگران معرفی میکنم.

ولی امروز که میخواستم این کارو کنم،یاد حرف یکی از دوستام ؛‌ علی ؛ که باهاش تو یه کلاس حدود 3 سال درس خوندم افتادم .

چند وقت پیش میگفت که چرا همش وبلاگ دخترها رو معرفی میکنی ،‌ یه بار هم بلاگ ما پسرها رو معرفی کن

امروز تحت تاثیر این حرف قرار گرفتم

گفتم بی خیال قرعه کشی ؛ امروز دیگه زدیم تو خط پارتی و پارتی بازی

ولی در کل علی جون که خیلی بچهء نازیه یه وبلاگ داره به اسم خسروان نامه.

این وبلاگ همه چی توش پیدا میشه

هنر . عشق . موزه . ادبیات . شاعر . باستان شناس . سیاست . فرهنگ . و...

دیگه سخن کوتاه کنم

بهش سر بزنین

اگه سر نزنین دفعهء بعد نوبت خودتون میشه هیچکس نمیاد ناراحت میشینا

من گفتم

بدرود