s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

.::HaTe LoVe::.

 

نمیدونم از کجا شروع کنم

آهان.ببین این آخرین جایی هستش که اسمی از تو آوردم و حرفت رو زدم

دیگه مطمئن باش هیچ جا هیچ سراغی ازت نمیگیرم

میدونی چرا؟چون خیلی بی ارزشی.واسه همینه که خیلی وقته که دیگه دارم به جای گریه بهت میخندم.

دیگه اسم تورو از همه وجودم پاک کردم.تو دیگه برام مردی!

تو هیچی نبودی جز یه دروغگو. یه دروغگوی بزرگ.همه حرف هات دروغ بود.همه قسم هاتم دروغ بود

بهت گفته بودم اگر میخوای دروغ بگی لااقل تو چشمام نگاه نکن.حالا فهمیدی چرا بهت گفتم حیا کن؟

این خیلی خوبه که میتونی به چند نفر بگی دوستت دارم!هر چند وقت یک بار به یکی.

تو آبروی هر چی عاشق بود رو بردی.اینم خوبه که اصلا خجالت نمیکشی.  

 

 

 

چجوری تونستی یکی دیگه رو اونم انقدر سریع بیاری جای من؟خیلی راحت نه؟اینم از پستیت بود.

ولی حالا دیگه به این کار تو هم میخندم.خیلی بیچاره ای.

دیگه داری میشی.نه شدی!مثل اون آدمهایی که همیشه مسخره میکردیشون

یادته؟یا اونم یادت رفته؟

ببین تو این چند وقت هی بهم گفتی همه آدمها عوض میشن خوب منم عوش شدم

ولی هی تو   تو عوض نشدی  تو عـــــــــوضــــی شدی

یه دروغـــــــگـــو.از دروغ متنفر بودی.حالا خودت شدی یکی از اون بزرگاش

من چقدر ساده بودم.هی چشمم رو رو دروغات بستم.گفتم دلت نگیره.کاش بهت فرصت نمیدادم

حیف اون همه محبت که بهت کردم.حیف اون همه غصه ای که برای تو خوردم.حیف اون اشکهام که پای تو ریختم.حیف اون پاک بودنم تو رابطمون.حیف اون دلسوزی هام

فکر میکردم قلبت با منه.فکر میکردم واسه من میزنه.نخیر.باید زودتر میفهمیدم که هرز رفتی.توقلبت دیگه فط من نبودم

بازم میخوای بگی دیگران دروغ میگن؟ باشه اونایی که دیگران میگن  دورغ ....اما با اونایی که خودم دیدم چیکار میکنی؟

حتما اونا رو هم میخوای بگی من اشتباه دیدم و فهمیدم؟دیگه خودم دیدم تو قلبت چه خبر بود.

اوایل فکر میکردم من ضرر کردم.کمی که گذشت فهمیدم اون کسی که ضرر کرد تویی نه من.

تویی که حتی رفتنت هم واسه من خوب بود.من خیلی درس گرفتم.توهم ازبامن بودن خیلی چیزها یاد گرفتی.بزرگ شدی.خودم بال و پر بهت دادم.اماواسه یکی دیگه پریدی.اینم از بی وجدانی تو بود

اه اه.از چه واژه غریبی حرف زدم.تو و وجدان؟مطمئنم هیچ بویی ازش نبردی.

اینکه عوضی هایی مث تو حتی ارزش اینکه تو صورتشون تف کنی هم ندارن یکی از اون درس هایی بود که از با تو بودن گرفتم.

فکر میکردم تونباشی بی تو روزهام نمیگذره.ولی الان میبینم که بدون وجود یه دروغگوتو زندگیم که هر روز بخواد با دروغ هاش منو درگیر خودش کنه چقدر زندگیم قشنگ تره.

بروبرو ببینم کدوم آشغالی بعد از من میتونه انقدر بهت محبت کنه.دوستت داشته باشه.آرومت کنه.همدردت باشه.وقتی گریه میکنی باهات گریه کنه و وقتی میخندی بخنده.تو رو به خاطر خودت بخواد.برو ببینم کی تو این دنیا بهت وفا میکنه.ببینم کی واسه شخصیت تو یه پاپاسی ارزش قائل میشه.

هنوز زوده تا بفهمی هر کی به فکر خودشه.تو هم همینطوری بودی.منم دیر فهمیدم.توهم میفهمی.

میدونی که دیگه الان واسم بود و نبودت فرقی نمیکنه.چه بسا با نبودنت من آروم ترم

منم یه چیزی میدونم که تو نمیدونی.

خوشی زده زیر دلت...مشکل تو همینه

خیلی خوب اتفاقات جدید تو زندگیت چشم هاتو کور کرده

این خیلی بد بود که فکر میکردم تو با بقیه فرق میکنی و از بقیه بهتری..ولی کاملا اشتباه بود

توبدتر از همه بودی

چقدر بچه بودم که فکر میکردم فراموش کردنت سخته.اما اینجوری نیست.حتی دیگه دلتنگت نمیشم

دیگه دلم بهونه نمیگیره.دیگه دستاتو نمیخوام.دیگه فکر نمیکنم تنهام

اصلا فکر میکنم این روزهایی که باهم بودیم همش خواب بودم.خواب دیدم.البته خواب که نبود.به کابوس بیشتر شبیه بود 

ببین یادم نره بهت بگم اون عکست که یکشنبه با هم بودیم تو گفتی ازت گرفتم هم از تو گوشیم پاک کردم.تو گوشی من جای عکس آدمهایی مث تو نیست...

اونی که این وسط خیلی چیزها باخت تو بودی تو.بهت میخندم.الان داغی.شاید بعدا بفهمی

میدونی؟ تو اصلا لیاقت عشق من رو نداشتی...

تودیگه لیاقت نداشتی با من بمونی.من اشتباه میکردم که خودمو واسه تو کوچیک میکردم

اصلا میدونی از اون اول باید دندونی که خراب بود رو از جاش میکندم.نباید باهاش مدارا میکردم

به درد تو همونایی میخورن که چند روزی باهات باشن و بعدش هم بپیچن به بازی

ولی هنوزم در عجبم که چقدر مگه عوضی شدی که میتونستی رو قرآن دست بذاری و قسم دروغ بخوری؟

ببین بهت گفته بودم برام عزیزی.ولی حالا که به اینجا رسید.میخوام سر یه تنت نباشه.

راستی از اون ذات پاکی که همیشه خودت میگفتی من که چیزی ندیدم.به خاطر همینم بود که همیشه فقط خودت از خودت تعریف میکردی نه کس دیگه.

ببین دروغگو یه بار دیگه بهت گفته بودم بازم میگم

خیلی آشغالی اگه یادم بیفتی...  

 

تنهاترین تنها

 

هرشب وقتی تنها میشم

حس میکنم پیش منی

دوباره گریه ام میگیره

انگار تو آغوش منی

روم نمیشه نگاهت کنم

وقتی که اشک تو چشمامه

 وای که نیستی پیش من

انگار دستات تو دستامه

 

بارون میباره باز تورو

دوباره پیشم میبینم

اشک تو چشمام حلقه میشه

دوباره تنها میشینم

قول بده وقتی تنها میشم

بازم بیای کنار من

شبهای جمعه که میاد

بیای سر مزار من

 

دوباره باز یاد چشمات

زمزمه ی نبودنم

ببین که عاقبت چی شد

قصه با تو بودنم

خاک سر مزار من

نشونی از نبودنت

دستهای نامردم شهر

چرا ازم ربودنت؟

 

بیا سر مزار من

 

به زیر خاکم و هنوز

نرفتی از خیال من

غصه نخور سیاه نپوش

گریه نکن برای من

دیگه فقط آرزومه

بارون بباره رو تنم

دوباره لحظه ها سپرد

منو به باد رفتنم

 

دیگه فقط آرزومه

بارون بباره رو تنم

رو سنگ قبرم بنویس

 تنهاترین تنها منم...

 

تلخ نوشت:   

              تو را با غیر میبینم صدایم در نمیاید         دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیاید!