s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

این داستان: توبه!

 

 

توبه می کنم دیگر کسی را دوست نداشته باشم

 حتی به قیمت سنگ شدن

توبه می کنم دیگر برای کسی اشک نریزم

 حتی اگر فصل چشمانم برای همیشه زمستان شود

            چشمانم را می بندم ...

توبه می کنم دیگر دلم برایت تنگ نشود

 حتی چند لحظه (!)

قول می دهم نامت را بر زبان نمی آورم

 لبهایم را می دوزم

توبه می کنم دیگر عاشق نشوم

 قلبم را دور می اندازم برای همیشه

 

 

             و به کویر تنهایی سلام میکنم

View Full Size Image

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مینا دوشنبه 13 اسفند 1386 ساعت 03:35 ب.ظ http://www.latifelatif.blogfa.com

سلام به روزم



می ترسم از جنونی که گرفته ام

از کلمات روی کاغذ از خودم می ترسم

از خلوتگاه ذهنم که خالی نیست!

از تلخی روزگار و دلتنگی های هرروزه....

از اشک های نریخته و شادی های نکرده می ترسم

دلم به اندازه یک سکوت وهم دارد.......!


مینای تنها

جک ابدارچی جمعه 31 خرداد 1387 ساعت 03:58 ق.ظ http://kamran60.blogfa.com

فقط همین یکبار خواهم مرد
دیگر برای همیشه خداحافظ
[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد