s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

یکی بود یکی نبود...

 

یکی بود یکی نبود

زیرگنبد کبود

 

شکایت از دلم دارم

متحمل عاشقی

دلی که پر کشید و رفت

اما هنوز تو عاشقی

 

این دل زندونی من

مجرم بند اولش

چی بگم از کجا بگم؟

فقط شکایت  و گله

 

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود

هیچ کسی همدم دل

تنها و بی کسم نبود

 

سفرت درد کمی نیست

واسه ی دلم میدونی

راستی باورم نمیشه

تو میری و نمی مونی

 

ریشه بسی تو تموم لحظه های بی قراری

دلت از سنگه که میخوای دلمو تنها بذاری

 

تو آخرین نگاه تو من دیگه پیدا نبودم

کی جای من بود تو چشمات اینو هرگز نفهمیدم

 نذار که بین من و تو هرچی بوده خاطره شه

توبری و من بمونم قصه ی ما تموم بشه

 

یه عهدی بود میون ما

اما حالا یه خاطره ست

از تو فقط مونده برام

یه خاطره همینو بس

 

خودت نگفتی که میری

امانگات رفتنی بود

هر چی میگفتم که نرو

بهونه هات تکراری بود

 

هرجا میرم یاد چشمهات

تو قاب چشمهای منه

صدات میاد اما خودت

نیستی دلم  پر از غمه

 

دیگه دلت که اینجا نیست

یادت ولی پیش منه

تو نیستی و شب گریه ها

در به دری کار منه

 

نذار که دیوونه بشم

نذار از عشقت بسوزم

بارون چشمهام میباره

از دوری تو هنوزم

 

اگه صدامو میشنوی

بدون یکی دوستت داره

یکی که چشمهاش همه ی

نیستی و بارون میباره

 

اگه صدامو میشنوی

بدون یکی منتظره

یکی برای دیدنت

نشسته پشت پنجره

 

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود

هیچ کسی همدم دل

تنها و بی کسم نبود