s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

دلم بسی تنگ است

سلام بهونهءقشنگ من برای زندگی

آره بازم منم همون دیوونهءهمیشگی

فدای مهربونیات،چه میکنی باسرنوشت؟

دلم واست تنگ شده بود؛این نامه رو واست نوشت

حال منو اگه بخوای ؛رنگ گلهای قالیه

جای نگاهت بدجوری؛توصحن چشمهام خالیه

ابرها همه یش منن؛اینجا هوا پر از غمه

از غصه هام هرچی بگم؛جون خودت بازم کمه

دیشب دلم گرفته بود؛رفتم کنار آسمون

فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون

فدای تو یه وقت شبها بی خوابی خسته ات نکنه

غم غریبی عزیزم؛زردوشکسته ات نکنه

چادر شب لطیفه تو از روشبها پس نزنی

تنگ بلور آبتویه وقت ناغافل نشکنی

اگه واست زحمتی نیست

برسرعهدمون بمون

منم تورو سپردمت دست خدای مهربون

راستی دیروز بارون اومد؛منو خیالت تر شدیم

رفتیم تو قلب آسمون؛با ابرها همسفر شدیم

از وقتی رفتی آسمونمون؛پراز کبوتره

زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بدتره

فدای تو؛نمیدونی بی تو چه دردی کشیدم

حقیقت رو واست بگم؛به آخر خط رسیدم

نمیدونی چقدر دلم تنگه برای دیدنت

برای مهربونیات،نوازشات،بوسیدنت

به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته

یه قلب تنها وکبود هلاک یه نگاهته

من میدونم همین روزها عشق من از یادت میره

بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره

عکس های نازنین تو؛با چندتا گل کنارمه

یه بغض کهنه چندروزه؛دائم در انتظارمه

تنها دلیل زندگی،با یه غمی دوستت دارم

داغ دلم تازه میشه؛اسمتو وقتی میارم

وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر؟

مگه نگفتم چشمهاتو؛ازچشم من هیچ وقت نگیر

دلم میخواد یه چیزی رو بدونی؛دیگه نه عاشقی نه مهربونی

میگم شب ها ستاره ها تا میتونن دعات کنن

نورشون رو بدرقهءپاکی خنده هات کنن

 

نظرات 2 + ارسال نظر
شهلا7 جمعه 12 شهریور 1389 ساعت 12:16 ق.ظ

سکوت...........

شهلا۷ جمعه 19 شهریور 1389 ساعت 08:30 ب.ظ

این پستت ادمو هوایی میکنه.
نمیخوای پست بزاری الان که هستی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد