s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

سهم من!

سهم من؟سهم ما؟ !!

خیلی بده که ندونی بایدچیکارکنی.یعنی اونقدر ضعیف شده باشی که دیگران برات تصمیم بگیرن.

 

 دیگه خودت مستقل نباشی.پس سهم من چیه؟؟؟

 

همیشه بزرگترین،آرزوم تو دنیا این بوده که آدم مستقلی باشم.

 

به هیچکی نیاز نداشته باشم.فقط خودم باشم.

 

 صدای گیتارم هم دیگه منو آروم نمیکنه،حتی گریه هم منو آروم نمیکنه.

 

فقط دوست دارم تو گذشتم راه برم.

 

ذره بین بذارم رو گذشتم ببینم کجای کارم اشتباه بوده.

 

خیلی از کارام اشتباه بوده ولی برای جبران بعضی هاشون خیلی دیره.

 

احساس میکنم نسبت به گذشته بزرگتر شدم.آدمارو بهتر میشناسم.

 

بعد این جمله به ذهنم میاد که هر کسی ارزش دل بستن نداره.

 

آدما بد شدن،دیگه نمیتونی بفهمی کی راست میگه،کی دروغ.

 

چرا توی دنیا به این بزرگی یکی پیدا نمیشه که منافعه دیگرانو به خودش ترجیح بده؟

 

آخه آدم اینقدر کثیف!!! چرا به خودمون اجازه میدیم به دیگران توهین کنیم.مگه ما کی هستیم؟خونمون از بقیه رنگین تره یا اینکه از آسمون افتادیم؟؟

 

مگه آدما عروسکای دست ما هستن که بزنیم داغونشون کنیم بعد بندازمشون دور... .

 

کاشکی یه روزی بشه که آدما قدره همدیگرو بدونن.

 

سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست.

 

 

 

_ _‌ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‌_ _ _ _ _ _‌

 

سلام به همهء دوستان

 

امروز خیلی مزاحمتون نمیشم

 

فقط یکی دیگه از بهترین وبلاگ ها رو براتون معرفی میکنم

 

 -_____-   مینا -_____-

 

خودش میگه خیلی تنهاست

 

امیدوارم با این کار بتونم یه کوچولو از تنهایی دربیارمش.

 

البته بستگی به شما داره.

 

_ _‌ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‌_ _ _ _ _ _‌

 

راستی محمد (خزان آرزوها) یکی از بهترین دوستانم که یه مدتی به علت بیماری از ما دور بود دوباره برگشت و اولین پست خودش رو گذاشته.

 

منتظرتونه!!!

 

بهش سر نمیزنین؟

 

بدرود

میخوام...

باورم نمیشه دنیا اینقدر کوچیک شده باشه.ولی شده.ما علاوه بر اینکه کر شدیم،کور هم شدیم.

 

آخه چرا خوبی های دیگرانو نمی بینیم.دیگه میخوایم دیگران برامون چیکار کنند که به ما بفهمونن ما رو دوست دارن.خودشونو بکشن؟؟مطمئنم اگه اینکارو هم بکنن،ما یه گوشه وامیستیمو و سوت می زنیم.بابا بی خیالی هم حدی داره.

 

پس تو اون قلب ما چیه؟سنگه؟.مگه ما کی هستیم.مگه قراره چقدر زندگی کنیم که نصفشو صرفه اذیت کردن دیگران می کنیم.شاید بعضی ها لذت می برن!!!

 

بدتر از اون اینه که دله دیگرانو به راحتی میشکونیم.

 

خودم تا حالا جرات نکردم کسی رو از تهه دل اذیت کنم.دوست دارم به همه خوبی کنم. دوست دارم به اونی که ناراحتم کردم بگم هنوز دوسش دارم.میخوام بهش بگم از دستش ناراحت نیستم.

 

میخوام درکمو بالاتر ببرم.میخوام از زندگیم بیشتر لذت ببرم.آره خوشی زده زیره دلم.گاهی وقتا باید یه سری چیزارو به زمان سپرد.شاید لازم باشه بیشتر فکر کنیم و بعد حرف بزنیم.

 

خودمونو کمتر توجیه کنیم.ما نسبت به دوستمون بی ادبی می کنیم،بعدش در کمال پرویی میگیم :((چیکار کنم بی ادبم دیگه))این یعنی یه توجیه  مسخره.ما با توجیه کردن فقط سره خودمونو کلاه میذاریم.کاشکی ارزش همه چیزو بدونیم.بعضی چیزا تو زندگیمون وارد میشن برای این که ما رو امتحان کنند.همین.

 

میخوام وقتی ناراحت شدم دیگه به کسی نگم.چون کاری از دستشون بر نمیاد.

 

میخوام دیگه وقتی ناراحتم سرمو ببرم زیره بالشم و گریه کنم

 

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

سلام به همهء دوستان

 

فکر کنم اون بالا یه کوچولو زیاد سرتون رو درد آوردم

 

میدونم منو میبخشید

 

این هفته یکی دیگه از بهترین وبلاگها رو میخوام معرفی کنم

 

-_-_-_-_-_-_شیرین_-_-_-_-_-_-_-

 

وبلاگ زیبا و پر مفهومی داره

 

مایهء خوشحالی میشید اگه بهش سر بزنید

 

البته بازدیدکننده زیاد داره

 

شما هم میتونید به جمع اونا بپیوندید

 

بدرود