s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

s . T . a . G . e . R

۞ گـرگ بـارون دیده ۞

آخرین آغاز

 

غم آمده غم آمده انگشت بر در میزند

هر ضربه انگشت او بر قلب خنجر میزند

رسم وفا را بیوفا از غم نیاموزی چرا

غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر میزند

 

به نام حق

 

سلام میکنم خدمت همهء دوستانی که الان تو این وبلاگ گمنام دارن وقت خودشونو هدر میدن.

 من محسن هستم . آره محسنی که تو وبلاگ ایتالیا با آقای فرزاد... با هم پست میزاشتیم.(البته من که نمیگم تو 4 ، 5 ماه آخر همهء پستها رو زحمتشو من میکشیدم)

 

راستش همیشه تو اون وبلاگ با آقای ... دعوا داشتم که چرا نباید با مخاطب[دارم شما رو میگم‌ (2 ساعت داره فکر میکنه مخاطب کیه؟)] راحت باشیم.فرض کنیم که خوانندهء وبلاگ جلوی ما نشسته و داریم میبینیمش و بالعکس.پس بزارین با هم راحت باشیم . این البته یکی از صدها مشکلات ما بود که باعث شد وبلاگ رو دودستی تقدیم کنم.وبلاگی که شاید شبها تا ساعت 1 بیدار میموندم (مگه میخواستی آپولو هوا کنی؟) و روش کار میکردم . البته الان آقای ... قشنگترش کرده.خیلی از دوستان نزدیک از من کواسشن (هنگ نکن منظورم سواله) داشتن که چرا از وبلاگ اومدی بیرون؟ راستش من معمولاًدوست ندارم اتفاقات گذشته رو مرور کنم.پس فقط میگم که فرزاد فکر میکرد من قصد دارم اونو از وبلاگ بندازم بیرون بنابراین من داوطلبانه اسم خودمو برداشتم.ولی به ساعت نکشید که لوگو عوض شد ، اسم عوض شد ، کامنتها از ایتالیایی ها به فرزاد تغییر داده شد و چند تغییر دیگه.اولش فکر میکردم حتماً داره شوخی میکنه ولی وقتی با کلی امید به سراغ پسورد رفتم باز هم به در بسته برخورد کردم . من به خاطر این بلاگ خیلی ناراحت شدم . اما بعداً دقیقتر فکر کردم و متوجه شدم که ناراحتی من به خاطر رفاقتی بود که پایش به مرور زمان سست خواهد شد . وقتی تو یه مسئلهء کوچیک مثل این آدم رفیقشو میفروشه ( هم خودم هم اون ، هیچ وقت نخواستم تمام تقصیرو به گردن فرزاد بندازم ؛ نه) تو مسائل بزرگتر چی میخواد بشه ؟ الله علم .

 

راستش اولش دیگه رغبتی برای این دنیای مجازی نداشتم (آخی طفلک) ولی واقعاً یکی از دلخوشی ها و سرگرمی های من تو دنیا همیت نت بود که دیگه الان فکر نمیکنم به اون حد باشه ( ولی ضدحال قشنگی بود) . من قصدی برای اینکه همه بدونن که وبلاگ میزنم نداشتم ولی چه کنم که دوستانم محمد ، الهه ، مرضیه ، لینا و... منو ساپورت کردن و دیگه اینکه خودتون میبینین.

  

حالا بزارین تشکر کنم از دوستایی که هیچ وقت منو تنها نگذاشتن»

داداس فرزاد که خلاصه حدود یک سال،شاید هم بیشتر چه تو بلاگفا چه تو پرشین بلاگ با هم بودیم و نوشتیم و...(این همه پشت سرش صفحه چیده،آخرش تشکر هم میکنه؛ پررو دریده)

داداش محمد از خزان آرزوها که باعث شد تا دوباره بلاگ بنویسم و به دنیای مجازی برگردم.

الهه جون یا وروجک که واقعا هم وروجکه و از معدود کسایی بود که وقتی از بلاگ ایتالیا اومدم بیرون به فکر من بود و به قول خودمون جای ما رو خالی کرد.

لینا و سحر  جونم که از ذیار قطرکه همچنان به فکر ما هستن.لینا خانوم،سحرخانوم برای من امید بودین . ممنونم.

سارا جون از جینگرها که به نوعی زحمتها رو دوش ایشون هم بود.

داداش سعید از آدم کشها که ای بگی نگی به فکر ما بود.

علی جون از خسروان نامه که از بلاگرهای موفقه.

مرضیه خانوم از عمق نگاه تو که خیلی به من کمک کرد.

 

آبجی بهونهء عزیز ، همشهریه گل - کریم از ونوس - سارا جون از دریای دل من- آبجی مهری از زمزمه های بی صدای من - وحید جان از کرج سافت - آقا سامان از شهر کرج - آبجی بهنوش عزیز از التماس - داداش عباس که واقعا تکه از اشکهای آبی -  لیلی جون از دختر پاستوریزه - دراکولای تنها و خطرناک - ترانه - فاطیما خانوم که اکثرا برای ما حامی بودن - آبجی خاطرهءشیطون - قاصدک که از اولش از بلاگ زیباش حمایت میکردم و دوسش داشتم - آلاله های قرمز- تنهاترین شبگرد - بهانه جون - بچه کرجیها -  مسافر کوچولو -  بهار با طراوت -  بوی یارون بوی تنها شدنه - شلغم فروش - آنجلینا جولی - ستاره ترانه ها – شب و مهتاب – حصار عشق – مرسا – هذیانهای کودکانه – دوست داشتنیها و همهءدوستانی که شاید اسمشون رو فراموش کرده باشم . ولی قول میدم اگه یادم اومد اسم بقیهءدوستان هم اضافه کنم.

 

این کوچکترین کاریه که میتونم در مقابل این محبتهای بی دریغ شما انجام بدم.

 

خلاصه هر اومدنی یه رفتی به دنبال داره . آره خلاصه وقت رفتن ما هم رسید.شاید خیلی از دوستان پیش خود میگن اینکه تازه شروع کرده پس چرا.....!؟ » نه. من این حرف ها رو در مورد وبلاگ ایتالیا میزنم.خلاصه تلاشهایی که تو اون بلاگ صرف کرده بودم گذاشتمو اومدم بیرون.من از اونجا اومدم بیرون ولی هنوزهم ایتالیا و فرهنگشو و شهراشو مخصوصا رم رو دوست دارم و هنوز هم تیم پایتخت یعنی آ س رم و بازیکن محبوبش توتی رو دوست دارم.(دل پیرو هم جای خود داره)

 

و دیگه فکرکنم چیزهایی که باید میگفتم رو گفتم . البته نه همش رو . چون فعلاً مخم هنگ کرده کار نمیکنه.(تازه هنگ کرده اگه نمیکرد که وامصیبتا)

 

در آخر اگه دوستان ، دوست داشتن بلاگ منو به دیگران معرفی کنن به من لطف بزرگی میکنن.

 

و هر کس هم مایل به تبادل لینک یا لوگو بود من در خدمتم.البته دارم لوگو میسازم فعلا آماده نیست.

 

امیدوارم که به این مرحله نرسین که بعد از یه مدت و شناخته شدن تو یه سیستم  به سیستم دیگه ای  روبیارین و بخواین از اول شروع کنین واقعاْ سخته

 

دیگه نمیدونم چی بگم . کسی سوالی داشت من در خدمتم.

 

حالا هم که در آستانهء آغاز عید باستانی نوروز هستیم ، پیشا پیش عید رو به همتون تبریک میگم و امیوارم که سال خوبی رو در پیش رو داشته باشین .

 

من خیلی دوست داشتم که اولین پستم رو همزمان با اولین روز سال 1385 بزارم ، چه کنم که احتمال میدم روز اول عید نباشم و شرمنده بشم .(تورو خدا شرمنده کرده).

 

در آخرهم اگر باعث ناراحتی کسی تو این مدت شدم از ته اعماق قلبم ازش عضرخواهی میکنم مخصوصاً آقا فرزاد ( یزید نباش ،‌قبول کن دیگه) که فکر کنم گیرم بیاره؛گوشم بازهم همون تیکه کوچیکمه.

 

(حالا شانس آوردیم هم مخش هنگ کرده بود هم دوست نداشت به گذشته برگرده هم اینکه تازه چیزی یادش نمیومده وگرنه فکر کنم تا صبح مشغول بودین)

 

(  گرگ بارون دیده ) اینم اسم برای کسانی که مایلن تبادل لینک کنیم.

 

واینم آدرس جدید و کوتاه برای وبلاگ     http://www.STAGER7.tk 

 

  مواظب خودتون باشین .

 

«««««خدانگهدار»»»»»»